عید قربان مبارک
خوشا «ذیالحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن . دختر گلم عسل مامان امسال ما عید قربان خیلی خوبی داشتیم آخه مراسم جشن نامزدی دایی محسن تو این روز بود. ما صبح عید قربان مثل سالهای پیش رفیتم خونه مامان فریده آخه هر سال اونجا گوسفند قربونی می کنیم ولی امسال به خاطر شما من نتونستم زیاد جگر و چنجه بخورم آخه جگر واسه شما ضرر داره و منم تو دوران بارداری از هر چی گوشت کبابیه بدم میاد. ما تا ساعت ٢ خونه مامان فریده بودیم و بعد اومدیم خونه تا واسه جشن دایی جون آماده بشیم مراسم نامزدی از ساعت ٨ بود ولی منو بابایی چون باید کیک رو...
نویسنده :
مینا
0:42